تحولات لبنان و فلسطین

آیت‌الله محمد سند، مرجع شیعی و مدرس حوزه علمیه نجف می‌گوید: منصوب کردن امیرالمؤمنین(ع) به عنوان امام و جانشین به شکل تدریج در بیان بوده است و در غدیر خم این انتصاب اعلام شد.

انتصاب جانشینی امیرالمؤمنین(ع) تدریجی بود

 آیت‌الله محمد سند، مرجع شیعی و مدرس حوزه علمیه نجف در گفت‌وگو با ایکنا در آستانه عید سعید غدیر خم به نکاتی پیرامون اهمیت پیام غدیر، انتصاب امیرالمؤمنین(ع) به عنوان امام و جانشین اشاره کرد. مشروح بیانات این مرجع شیعی را در ادامه با هم می‌خوانیم:

انتصاب جانشینی امیرالمؤمنین(ع) تدریجی بود

حادثه غدیر خم در حقیقت همان‌طور که امام هادی(ع) در زیارت غدیر بیان کرده‌اند، منصوب کردن امیرالمؤمنین(ع) به عنوان وزیر، خلیفه پیامبر و وارث و وصی نبی بوده است، اما این منصوب کردن الهی تنها در آخر عمر پیامبر و چندین ماه پیش از رحلت ایشان یعنی در واقعه غدیر خم صورت نگرفته است، بلکه این انتصاب در حقیقت به حسب امور بشری در «یوم‌الدار» و بلکه پیش از یوم‌الدار صورت گرفته و می‌توان گفت که در یوم‌الدار به شکلی بیان شده است.

نخست آنکه واقعه یوم‌الدار در روزهای نخستین اسلام رخ داده است، هنگامی‌که پیامبر در سن چهل‌ سالگی به رسالت خود مبعوث شد. همان‌طور که در سوره مبارکه شعراء ذکر شده است: «وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ ﴿۲۱۴﴾ و خودشان نزدیکت را هشدار ده». سوره مبارکه شعراء مکی است و به‌ روزهای نخست دعوت اسلام حنیف ارتباط دارد پیش از آنکه پیامبر دعوت خود را آشکار کند و قول تعالی نازل شد که خویشان نزدیکت را هشدار ده. به شکلی که پیامبر در سه مجلس چهل تن از بنی‌هاشم را دعوت کرد در میان آنها ابوطالب، حمزه و جعفر بودند و آخرین آنها ابولهب بود. در هر حال در این اجتماع که سه بار تکرار شده روایت وارده از فریقین[شیعه و سنی] درباره حادثه یوم‌الدار متواتر است، اگر امور مرتبط به این حادثه به‌طور دقیق از سوی پژوهشگران مورد توجه قرار گیرد مانند مواردی است که در غدیر مطرح شده است پیامبر در اعلام دعوت الهی درنگ داشتند اما امر الهی سه بار نازل شد پیامبر می‌گوید که بیم داشتم که آن را اعلام کنم و این امر خلافی از سوی پیامبر نبوده است و امر الهی گسترده است و پیامبر در این زمینه درنگ داشته تا امر مستحکم و مشخص وارد شده است. حال و هوا و فضای حدیث الدار و نزول آیه شریفه در سوره مبارکه شعراء همان حال و هوا و فضای ایام غدیر بوده است و خداوند در اینجا به پیامبر فرموده است: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ﴿۶۷﴾ ای پیغمبر، آنچه از خدا بر تو نازل شد (به خلق) برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده‌ای و خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت، (و دل قوی دار که) خدا کافران را (به هیچ راه موفقیتی) راهنمایی نخواهد کرد.»
انتصاب جانشینی امیرالمؤمنین(ع) تدریجی بود و در غدیر تبیین شد

همان‌گونه هم پیامبر بر حذر داشته شده که امر خداوند را عرضه کند و حال و هوا و وضعیت نشان می‌دهد که منصوب ساختن علی(ع) به عنوان امام، وزیر، هادی و حجت خداوند بر خلق خود در غدیر خم صورت نگرفت، بلکه در غدیر خم تبیین شد و منصوب کردن امیرالمؤمنین(ع) به عنوان امام و جانشین در غدیر به شکل تدریج در بیان برای عموم مردم بوده است و در خصوص غدیر خم این انتصاب اعلام شد. لذا بیان آن در غدیر به دلیل تدریج در بیان و نه تدریج در منصوب کردن و قرار دادن از جانب خداوند بوده است. این امر از اوایل مبعوث شدن پیامبر صورت گرفته و این نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه داشت.

امام هادی(ع) بر زیارت غدیر تأکید کرده؛ زیارتی که انشای امام هادی(ع) و زیارتی معروف است. امام هادی(ع) تبیین می‌کند که منصوب ساختن امام علی(ع) به عنوان وصی و امام بر امت در موقعیت‌های متعدد و با نزول آیات مختلف بیان شده است. امام(ع) این موارد را ذکر و در زیارت غدیر بر آن تأکید کرده است و این نکته بسیار مهمی است که بدانیم که اصل انتصاب امام علی به عنوان خلیفه و وارث در ایام صدر اسلام و پیش از آنکه پیامبر دعوت خود را آشکار کند، صورت گرفته و این امر و محور مهم و مؤثری است. همان‌طور که امام هادی(ع) می‌فرماید، قول خداوند متعال در سوره مبارکه مائده: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ ﴿۵۵﴾ ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند»؛ بیانی آشکار بر این انتصاب است.

از این‌ رو منصوب کردن علی(ع) به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر از ابتدای رسالت نبوی صورت گرفته و لذا دعوت بنی‌هاشم از سوی پیامبر به اسلام متضمن شهادات سه‌گانه است که در حدیث یوم‌الدار ذکر شده است. این امر به این معنا نیست که انتصاب رفته‌رفته صورت گرفته بلکه بیان آن به شکل تدریجی بوده است. ابتدا در خفا، بعد رفته‌رفته آشکار و سپس بر آن تأکید شده تا زمانی که نص صریح آن بیان شده است. در کیفیت، بیان، تدریجی بود اما این‌گونه نبود که انتصاب در روز غدیر صورت بگیرد، روز غدیر، بیعت و عهد از صحابه و مسلمانان بر این امر گرفته شد. انتصاب علی(ع) به عنوان امیر، خلیفه، وارث، وصی و برادر بارها بیان شده و این مسئله‌ای محوری و نکته مهمی است.

جنبه دوم در قضیه غدیر این است که بسیاری گمان می‌برند در این قضیه خلافت، وصایت و جانشینی امیرالمؤمنین به بعد از رحلت پیامبر اختصاص دارد اما این گمان غفلت از حقیقت غدیر است. حقیقت وصایت و جانشینی و اخوت امیر نسبت به پیامبر(ص)، وضع و قرار دادن مناصبی برای امیرالمؤمنین(ع) قبل از رحلت پیامبر و بلکه از آغاز اسلام بوده است. نسبت امام علی با پیامبر به منزله هارون با موسی است، همان‌طور که هارون برادر موسی بود و این مقام پس از رسول‌الله به امام علی(ع) اختصاص نیافته بلکه این حاکی از همراهی امام علی و پیامبر(ص) در دوره رسالت بوده است.

این همراهی در دوره رسول‌الله از ابتدای بعثت ایشان تا زمان رحلت پیامبر خدا بوده است، مقام برادری، همراهی و مشارکت در امر دعوت به اسلام، همان‌طور که در قرآن کریم در سوره مبارکه طه آمده است: «وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی ﴿۲۹﴾ و برای من دستیاری از کسانم قرار ده»، «هَارُونَ أَخِی ﴿۳۰﴾ هارون برادرم را»، «اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی ﴿۳۱﴾ پشتم را به او استوار کن»، «وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی ﴿۳۲﴾و او را شریک کارم گردان»، «کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا ﴿۳۳﴾ تا تو را فراوان تسبیح‌ گوییم»؛ این مقام و جایگاه در زمان زندگی پیامبر برای امیرالمؤمنین تثبیت شده است؛ و این بُعد دیگر و محور مهم دیگری است که خلافت پیامبر برای رسول‌الله در دوران زندگی پیامبر بوده و به‌ عبارتی‌ دیگر در دولت الهی، مقام دوم از آن امام علی(ع) بوده است.

حدیث پیامبر(ص) خطاب به امام علی(ع) که تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی، در حقیقت، حاکی از آن است که امام، نائب و وصی پیامبر بوده در زمانی که پیامبر در قید حیات بودند و او در این دوره نایب و دست راست پیامبر بوده است. این مناصب پس از رحلت پیامبر به امام علی تعلق نگرفته بلکه در همان زمان حیات پیامبر مطرح شده است و این امر در مورد حضرت فاطمه(س) نیز صحیح است و ایشان تولی فدک را در دوره رسول‌الله کسب کرده و شریک امام علی و همراه با پیامبر بوده است. این جنبه دومی است که باید به آن توجه داشت که امامت، وصایت، وراثت و این مقامات در زمان پیامبر و از روزهای نخستین رسالت پیامبر مطرح و در حدیث الدار نیز بیان شده است؛ و علی ابن موسی‌الرضا(ص) نیز در حدیثی می‌فرماید که این امر برگزیده شدن اهل‌ بیت(ع) را در دنیا و آخرت نشان می‌دهد و این بیان بدیعی از امام رضا(ع) است. لذا امام علی(ع) در زمان پیامبر این منصب یعنی وصایت، برادری و خلافت رسول‌الله را کسب کرده است.

جنبه سوم از حدیث غدیر، تواتر در معراج است. معراج عبارت است از عروج جسمانی پیامبر به آسمان و این عروج به آسمان بارها صورت گرفته است و روایت‌های متواتر از معراج حاکی از آن است که این عروج بارها صورت گرفته است. روایت‌های متواتر از فریقین [شیعه و سنی] حاکی از تکرار عروج پیامبر به آسمان و آسمان‌ها و بهشت و فراتر بوده و این امر بارها صورت گرفت است و گفته می‌شود که معراج پیامبر از زمان ولادت او آغاز شده است.
 

پیامبر از ابتدای ولادت خود به آسمان عروج کرده و برخی از روایت‌ها می‌گویند که پیامبر ۱۲۰ بار به معراج رفته است. برمبنای روایات دیگر این امر در زمان هجرت به مدینه نیز تکرار شده و تنها در مکه نبوده است. از جمله روایات وارده در بحث معراج بعد از آنکه پیامبر به معراج رفته و به مقامات علیا در معراج یعنی ماورای جنت و بعد از آن رسیده، ندایی به او رسیده است از خداوند عزوجل که ای محمد در اثنای عروج خود و جدا شدن از امتت چه کسی را جانشین و خلیفه خود قرار داده‌ای، مانند غیبت حضرت موسی [در زمان رفتن به کوه طور] که برادرش را جانشین خود قرار داده بود و رفتن رسول‌الله به معراج رفتن ایشان به برزخ نبوده است بلکه معراج فوق آسمان و فوق جنت و کائنات بوده است.

لذا می‌توان گفت هنگامی که پیامبر به برزخ رفته و نیاز به خلیفه داشته است هنگامی که به معراج که بسیار فراتر از برزخ نسبت به زمین است رفته، چگونه نیاز به خلیفه نداشته است. پس در اوج معراج ندایی آمده است که چه کسی را جانشین خود قرار داده‌ای محمد و پیامبر در جواب گفته است که برادر، وصی و وزیر خود یعنی علی بن ابیطالب را خلیفه و جانشین خود قرار داده‌ام. امامت و خلافت در زمان رسول‌الله در زمان‌های معراج برای امام علی(ع) تحقق پیدا کرده است و او خلیفه و سخنگوی بالفعل پیامبر بوده است. همان‌طور که در مورد حضرت موسی(ع) چنین بوده و در هنگام غیبت ایشان، هارون جانشین او بوده است؛ و این جنبه دیگر و مهم است. اینکه خلافت و امامت امام علی بارها تحقق یافته و در زمان معراج پیامبر بوده است و از آنجایی‌ که معراج بارها رخ داده است، پس رسیدن امام علی(ع) به خلافت نیز بارها در زمان حیات پیامبر(ص) صورت گرفته و تنها یک‌بار نبوده است. امام علی از بین ائمه(ع)، امامی است که امامت او در دوره پیامبر تحقق یافته است. این جنبه سوم است که باید به آن توجه کرد.

بعد چهارم در مورد غدیر که باید به آن توجه کرد، این است که غدیر و یوم‌الدار و دیگر روزها و مناسبت‌ها در این زمینه تنها یک انتصاب، یعنی قضیه خلافت نبوده بلکه مناصب مختلفی در میان بوده است از جمله مقام وزارت، مقام برادری، مقام وارث و مقامات ملکوتی و الهی دیگری که در غدیر مطرح شده یا در بخش‌های مختلف و تنها در زمینه خلافت و امامت نبوده است، از این‌ رو غدیر شامل اختصاص مقامات مختلفی به امیرالمؤمنین بوده و تنها شامل مقامی واحد نبوده است.

بعد پنجم در قضیه غدیر این است که از پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که امیرالمؤمنین در تمام حالات همراه پیامبر است. امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه نیز این امر را ذکر کرده و می‌فرماید که فریاد شیطان در نزد پیامبر نیز شنیده است و به اعتقاد او شیطان از زمان بعثت رسول‌الله از اینکه پرستیده شود، مأیوس شده و سؤال پیامبر از امام علی(ع) در این امر سؤال تأییدی بوده است که خطاب به امام علی(ع) می‌گوید آیا تو نیز بانگ شیطان از فرط ناامیدی را در نزد من می‌شنوی و امام علی(ع) می‌گوید بله ای رسول خداوند. می‌گوید که ای علی آیا تو می‌بینی آنچه من می‌بینیم و می‌شنوی آنچه را که من می‌شنوم. این یعنی وجود نبی که وحی را درمی‌یابد چه در مقام دیدن و چه در مقام شنیدن در آسمان و هر چه نوع وحی که تداعی آن به شکل تبعی برای امیرالمؤمنین نیز دریافت می‌شد؛ و امیرالمؤمنین در زمان رحلت و دفن پیامبر به این امر اشاره کرده است که یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ‏ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْأَنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ؛ یعنی این وحی خاص از خاتم انبیا به شکل تبعی به امام علی، حضرت فاطمه، امام حسین و امام حسن نیز منعکس می‌شده است و این بعد دیگری است امیرالمؤمنین نبوت را می‌دید و آن را از ورای حجاب عقل و اندیشه درک نمی‌کرد، بلکه آن را عیناً می‌دید و این وحی هنگامی که از پیامبر با رحلت ایشان قطع شد، پیامدهای آن برای امام علی نیز منعکس شد. این امری است که در حدیث نبوی منزلت به آن اشاره شده است، از آیات قرآنی معلوم است که هنگامی که خداوند عزوجل وحی را به موسی نازل می‌کرد، بازتاب آن از طریق حضرت موسی به هارون برادر ایشان می‌رسید، یکی از وجوه ارتباط پیامبر با امام علی(ع) را می‌توان از تشبیه این ارتباط به رابطه بین هارون و موسی دریافت .حتی در کنار وحی و مقام عظیمی که از امیرالمؤمنین دارای آن بود در حقیقت همراه پیامبر بوده، امام علی پیامبر نبوده است، بلکه خزانه‌دار پیامبر بوده و امانتدار نبی و رسالت بوده است. وحی اصالتاً بر پیامبر نازل می‌شده و تداعیات آن از طریق پیامبر به امام می‌رسیده است، پیامبر(ص) می‌گوید که تو می‌شنوی آنچه را که من می‌شنوم. پیامبر واسطه فیض وحی بوده و این نکته‌ای مهم در حدیث منزلت است و اصل قرآنی است که پیامبر در بخش‌های مختلفی از جمله حدیث دار و غدیر خم بیان کرده و این جنبه‌ای دیگر و جنبه پنجم از حدیث غدیر است و هرکدام از این موارد پرونده‌ای جداست و این بر عهده پژوهشگران است که هرکدام را به شکلی مناسب مورد بررسی و پژوهش قرار دهند.

غدیر؛ منظومه‌ای از موضوعات در حوزه ولایت

جنبه ششمی که باید به آن توجه کرد این است که در روز غدیر حتی مواردی دیگر مطرح شد و تنها ولایت امیرالمؤمنین بیان نشد، بلکه امامت حسنین و حجیت فاطمه(س) و حجیت ۹ تن از فرزندان امام حسین(ع) نیز اعلام شده و از مهدویت امام زمان(عج) نیز یاد شده است. در حقیقت منظومه ولایت در روز عید غدیر بیان شده است؛ و از این‌ رو نکته‌ای که بسیاری به آن توجه نکرده‌اند این است که پیامبر هنگامی که از منبری که از هوادج شتران آماده شده بود، بالا رفت امیرالمؤمنین نیز به همراه امام حسن و امام حسین همراه او بالا رفتند. لذا غدیر، غدیر علوی، فاطمی، حسینی و حسنی و ... نبود. در حقیقت حتی در حدیث غدیر از شهادت حمزه و جعفر طیار نیز برای اهل‌ بیت(ع) یاد شده است و این بعد ششم بسیار مهم است. اینکه در این حدیث از تمام اهل‌ بیت(ع) یاد شده بله رأس و پیشوای آنها امیرالمؤمنین بوده است، اما از بقیه نیز یاد شده و فقط به امیرالمؤمنین اکتفا نشده و از بقیه چهارده معصوم نیز یاد شده است. این جنبه دیگر از حدیث غدیر است که باید به آن توجه داشت.

 بعد هفتم از حدیث غدیر، رسالت و پیام حدیث غدیر است و در این مجال به این مقدار اکتفا می‌کنیم، این جنبه این است که حدیث غدیر بر آن است که اصل حجیت دین را بیان کند، می‌خواهد بگوید، انسان نمی‌تواند تنها به عقل خویش و به علم خود اکتفا کند بلکه به هدایت وحی و دین نیازمند است و رشد و نجات، به دین وابسته است، ضرورت نیاز انسان به قرآن و دین است. همان‌طور که به مدیر، معلم و مفسر الهی نیاز دارد و به همان دلیل که به قرآن نیاز دارد؛ نیازمند رهبر و مفسری الهی است. همان‌طور که بنی‌اسرائیل از خداوند خواستند که برای ما ملکی منصوب کن و از اینجا می‌توان دریافت که به همان دلیلی که ما به دین نیاز داریم به مدیر و راهنما نیز نیاز داریم و اوست که این برنامه الهی را اجرا و اداره می‌کند و ضرورت این نیز ضرورت نبوت است و این اعلان و مفاد است که در غدیر بیان شده و باید به آن توجه داشت. درود خداوند بر پیامبر و خاندان مطهرش باد.

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.